کتاب ادبیات تفکر عرفانی قبالاست

واژ? «زُوهر» که نام بنیادی‌ترین کتاب ادبیات تفکر عرفانی قبالاست، در کتاب مقدس و در رؤیای یِحِزقِل (حزقیال)، بخش هشتم و آی? دوم آمده و به معنای نور و روشنایی است. این اثر خود مجموعه‌ای از کتاب‌هایی است که تفاسیری بر جنبه‌های عرفانی تُورا هستند. قبالایی‌ها معتقدند که کلمات کتاب مقدس نه تنها دربردارند? پیامی الهی است که پیامی فراتر از آن را نیز نشان می‌دهد. تفسیر کتاب مقدسی زُوهر شکلی رازورزانه از ادبیات حاخامی است و به زبان آرامی والا به نگارش درآمده است. زبان آرامی زبان دور? معبد دوم (539 قبل از میلاد تا هفتاد میلادی) و زبان اصلی بخش‌های وسیعی از کتاب‌های دانیِئل (دانیال) و عزرا در کتاب مقدس و زبان اصلی تلمود بوده است.

زوهر نخستین بار در اسپانیا پدیدار گردید، اما حقیقت این است که کتاب زوهر کتاب روشنایی را یک عارف یهودی اسپانیایی به نام مُشه لئونی به رشت? تحریر درآورد. اینکه او نویسند? واقعی زوهر است بعدها اثبات شد، زیرا او در دوره‌ای که این کتاب را به منص? ظهور درآورد ادعا کرد صرفاً از کتاب کهن حاخام شیمعون بن یوحای، حاخام قرن دوم میلادی، رونویسی کرده است. بر طبق اساطیر یهود، حاخام شینعون برای فراز از آزار و ایذای رومیان سیزده سال در غاری در ییسرائل پنهان شد. در این مدت او به مطالع? تُورا اشتغال داشت و الیاهو (الیاس) زوهر را به او تعلیم داد.

وقتی خوانند? مشتاق درمی‌یابد که زُوهر را فردی غیر از حاخام شیمعون بن یوحای تألیف کرده، دوست دارد به ماهیت نویسند? حقیقی پی ببرد. حقیقت این است که به سختی می‌توان به واقعیت زندگی مُشه لئونی پی برد. اما آنچه دربار? او آشکار است علاق? او به فلسفه، ادبیات حاخامی و سپس عرفان قبالاست. اما در زمان مُشه لئونی قبالا به معنای علوم خفیه، عرفان و ادبیات عرفانی بود. در این زمان که اوج فراگیری قبالا در اسپانیا بود، او توانست با برخی از قبالایی‌ها و کتاب «باهیر» آشنا شود. بدین ترتیب او با مطالع? کتاب «باهیر» تحت تأثیر واژه‌های ان سُوف و سفیرُوت قرار گرفت و آنها را به طور وسیعی در اثر خود به کار برد و بدین شکل نگارش زُوهر و دیگر آثار خود را آغاز کرد. مُشه لئونی از سال 1286 تا هنگام مرگش در سال 1305 کتاب‌های دیگری را با نام خود و به زبان عبری به رشت? تحریر درآورد.

زُوهر از بخش‌های گوناگون تشکیل شده است. مُشه لئونی میدراش هَنعِلام یا میدراش پنهان را که نخستین بخش زُوهر است به زبان‌های آرامی و عبری تحریر کرد. این کتاب تفسیری بر بخش‌های تُورا و کتاب روت است. مُشه لئونی، بین سال‌های 1280 تا 1286، بخش‌های اصلی زُوهر را تألیف کرد. این تألیف تفسیر عرفانی مغشوشی بر تُورا بود که از شماری از آثار ادبی مجزا تشکیل شده بود.

زُوهر اشخاص دیگری را نیز تحت تأثیر خود قرار داد و آنها را بر آن داشت تا از این سبک نوشتاری تقلید کنند و میدراش‌های دیگری را تألیف نمایند. رَعیا مِهَمنا و تیقونِه زُوهر در پایان قرن سیزدهم یا اوایل قرن چهاردهم به رشت? تحریر درآمدند و به بخشی از ادبیات زُوهری تبدیل شدند.

زوهر کتابی است که مردمان قرن‌ها بدان توجه کرده و آن را اثر کهن و حیاتی دانسته و ادعی? آن را هر روز زمزمه کرده‌اند. با آنکه زوهر به مسائلی همچون عرفان، ذات الوهیت، ساختار جهان، ذات و اصل روح، رستگاری و رابط? بین نفس با تاریکی پرداخته است، اساس کار آن تفسیر تُوراست. باید توجه داشت که مُشه لئونی در تحریر زُوهر، تلمِود و میدارش‌های کهن را پیش روی خود داشته و در عین حال به جریانات عرفانی و گنوسی دور? خود نیز گوش? چشمی داشته است. از این رو حاصل کار او اثری است که به منظور تفسیر تُورا از تمامی روش‌های کهن و معاصر خود استفاده کرده است. لئونی برای این کار چهار سطح معنایی یا تأویلی در نظر گرفت که اصطلاحاً به آن پردِس گفته می‌شود. پردِس حروف نخستین چهار کلم? پشاز (تفسیر ادبی)، رمز (معنای استعاری)، داراش {دِرَش} (معنای تلمدی و اگادایی) و سُود (معنای درونی و باطنی) است. زُوهر این شکل اقتباسی را از فرق? اسماعیلیه که برای تأویل و تفسیر قرآن دو جنب? ظاهری و باطنی قائل بودند اخذ کرده و نویسنده زوهر این دو سطح را به چهار سطح معنایی فوق بسط داده است. بدین ترتیب زوهر از صنایع بدیعی همچون تشبیه، استعاره، تمثیل، صنایع کلامی و تصویرپردازی بسیار استفاده کرده و مقصود خود را در قالب‌های ادبی داستان، مکالمه، شخصیت‌پردازی و زوای? دید به تصویر کشیده است.

مهم‌ترین روشی که زوهر بسیار از آن استفاده می‌کند رِمِز یا روش استعاری است. در این روش است که به اِن سُوف و ده سفیرُوت (جمع سفیرا) اشاره شده و تُورا در سای? آنها تفسیر شده است.